جدول جو
جدول جو

معنی błyszczący - جستجوی لغت در جدول جو

błyszczący
درخشان، برّاق، خیره کننده، درخشیدن، رشته ای، ریش دار، زبان
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طور برّاق، براندازانه، به طور درخشان، به طور شفّاف، درخشان، تابناک، رشته ای، به طور فلاش، فئودالی
دیکشنری لهستانی به فارسی