جدول جو
جدول جو

معنی budaya - جستجوی لغت در جدول جو

budaya
فرهنگی، فرهنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خطرناکی، خطر، تهدید، زیان آوری، به خطر افتادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تعلیم، تعمید، ساخت، تولید
دیکشنری لهستانی به فارسی
حذف کردن، هرس کنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
محتاطی، عاقل، قابل قضاوت، عقلانیّت، منطقی، معقول، تدبیر، با تدبیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هزینه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
هوایی، هوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بدبختی، بد، منفی بودن، عجیب و غریب بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مدنی کردن، متمدّن کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فرهنگ شده، فرهیخته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فرهنگ پذیری، سازگاری فرهنگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فرهنگی، از نظر فرهنگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی