معنی bubu - جستجوی لغت در جدول جو
bubu
خاموش، گنگ
ادامه...
خاموش، گُنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
babu
جدّ، پدربزرگ
ادامه...
جَدّ، پِدَربُزُرگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
butu
کند، صریح
ادامه...
کُند، صَریح
دیکشنری سواحیلی به فارسی
berbentuk bubuk
پودری، فرم پودر
ادامه...
پودری، فُرم پودر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی