جدول جو
جدول جو

معنی brudzić - جستجوی لغت در جدول جو

brudzić
آلودگی کردن، آلوده کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برانگیختن، برابر، بیدار کردن، کسی را بیدار کن
دیکشنری لهستانی به فارسی
گله کردن، غمگین
دیکشنری لهستانی به فارسی
سرگردان شدن، تعجّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
تولید کردن، تولید کم، ایجاد کردن، تولید کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
کسل کننده بودن، بی حال
دیکشنری لهستانی به فارسی