brudność پلیدی، شرارت، کثیفی، کثیف، کج شده، آلودگی، شکستن ادامه... پَلیدی، شَرارَت، کَثیفی، کَثیف، کَج شُدِه، آلودِگی، شِکَستَن دیکشنری لهستانی به فارسی