جدول جو
جدول جو

معنی brać - جستجوی لغت در جدول جو

brać
برداشتن، بار، دست گرفتن، عمل کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شخم زدن، تبدیل شود، چالوس کردن، معامله
دیکشنری لهستانی به فارسی
شستشو دادن، شسته نشده
دیکشنری لهستانی به فارسی
بازی کردن، هنر بازی کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
عروسی کردن، گسترده
دیکشنری لهستانی به فارسی
باران باریدن، تگرگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
پنهان کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نمونه گرفتن، کهن الگویی
دیکشنری لهستانی به فارسی
دانلود کردن، قضاوت کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
به ساحل بردن، آزادانه
دیکشنری لهستانی به فارسی