جدول جو
جدول جو

معنی bisa - جستجوی لغت در جدول جو

bisa
توانستن، می تواند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طور غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی نفس، از نفس افتاده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کاهش، در حال تمام شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زهرآگین، سمّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور غیرقابل تعمیر، غیر قابل جبران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل بخشش، غیر قابل توجیه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور غیرقابل تسکین، بی تسلّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل اشتباه، نمی تواند اشتباه باشد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور قابل بخشش، قابل بخشش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فاسد نشدنی، نمی توان رشوه داد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل بازیابی، نمی توان ذخیره کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل تعمیر، قابل تعمیر نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل بخشش، نابخشودنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل حسادت، نمی توان خوٰاست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زهرآلودانه، به صورت سمّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور غیرقابل آرامش، به گونه ای که نمی توان راضی کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خاموش، بی صدا، بی کلام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بیمه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رایج، عادی، معمولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جانبدار، مغرضانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نسیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خنده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نسیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
قابل انکار، را می توان انکار کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متوقّف شدن، لولا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قابل فکر، می تواند در مورد آن فکر کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل بحث
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل اصلاح، قابل تعمیر است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل بخشش، می توان بخشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جویدنی، می تواند بجود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل چشم پوشی، را می توان نادیده گرفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیرقابل سکونت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی