معنی bisa - جستجوی لغت در جدول جو
bisa
توانستن، می تواند
ادامه...
تَوانِستَن، مِی تَوانَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara tak bisa dipindahkan
به طور غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ جابِجایی، قابِلِ جابِجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kehabisan napas
بی نفس، از نفس افتاده
ادامه...
بی نَفَس، اَز نَفَس اُفتادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kehabisan
کاهش، در حال تمام شدن
ادامه...
کاهِش، دَر حالِ تَمام شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbisa
زهرآگین، سمّی
ادامه...
زَهرآگین، سَمّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak bisa diperbaiki
به طور غیرقابل تعمیر، غیر قابل جبران
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَعمیر، غِیرِ قابِل جُبران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak bisa dimaafkan
غیرقابل بخشش، غیر قابل توجیه
ادامه...
غِیرِقابِلِ بَخشِش، غِیرِ قابِلِ تَوجِیه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak bisa dihibur
به طور غیرقابل تسکین، بی تسلّی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَسکِین، بی تَسَلِّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tak bisa salah
غیرقابل اشتباه، نمی تواند اشتباه باشد
ادامه...
غِیرِقابِلِ اِشتِباه، نِمی تَوانَد اِشتِباه باشَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan bisa dimaafkan
به طور قابل بخشش، قابل بخشش
ادامه...
بِه طُورِ قابِلِ بَخشش، قابِلِ بَخشش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa disuap
فاسد نشدنی، نمی توان رشوه داد
ادامه...
فاسِد نَشُدَنی، نِمی تَوَان رِشوِه داد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa diselamatkan
غیرقابل بازیابی، نمی توان ذخیره کرد
ادامه...
غِیرِقابِلِ بازیابی، نِمی تَوَان ذَخیرِه کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa dipindahkan
غیرقابل جابجایی، قابل جابجایی نیست
ادامه...
غِیرِقابِلِ جابِجایی، قابِلِ جابِجایی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa diperbaiki
غیرقابل تعمیر، قابل تعمیر نیست
ادامه...
غِیرِقابِلِ تَعمیر، قابِلِ تَعمیر نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa dimaafkan
غیرقابل بخشش، نابخشودنی
ادامه...
غِیرِقابِلِ بَخشِش، نابَخشودَنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa diinginkan
غیرقابل حسادت، نمی توان خوٰاست
ادامه...
غِیرِقابِلِ حَسادَت، نِمی تَوَان خوٰاست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan berbisa
زهرآلودانه، به صورت سمّی
ادامه...
زَهرآلودانِه، بِه صورَتِ سَمّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara yang tidak bisa dipuaskan
به طور غیرقابل آرامش، به گونه ای که نمی توان راضی کرد
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ آرامِش، بِه گونِه ای کِه نِمی تَوَان راضی کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisu
خاموش، بی صدا، بی کلام
ادامه...
خاموش، بی صِدا، بی کَلام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bima
بیمه
ادامه...
بیمِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
biasa
رایج، عادی، معمولی
ادامه...
رایِج، عادی، مَعمولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bias
جانبدار، مغرضانه
ادامه...
جانِبدار، مُغرِضانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
brisa
نسیم
ادامه...
نَسِیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
risa
خنده
ادامه...
خَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brisa
نسیم
ادامه...
نَسِیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tisa
نه
ادامه...
نُه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bisa disangkal
قابل انکار، را می توان انکار کرد
ادامه...
قابِلِ اِنکار، را مِی تَوَان اِنکار کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisagra
متوقّف شدن، لولا
ادامه...
مُتِوَقِّف شُدَن، لُولا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bisa dipikirkan
قابل فکر، می تواند در مورد آن فکر کند
ادامه...
قابِلِ فِکر، مِی تَوانَد دَر مُورِدِ آن فِکر کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisa diperdebatkan
قابل بحث
ادامه...
قابِلِ بَحث
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisa diperbaiki
قابل اصلاح، قابل تعمیر است
ادامه...
قابِلِ اِصلاح، قابِلِ تَعمیر اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisa dimaafkan
قابل بخشش، می توان بخشید
ادامه...
قابِلِ بَخشش، مِی تَوَان بَخشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisa dikunyah
جویدنی، می تواند بجود
ادامه...
جَویدَنی، مِی تَوانَد بِجَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bisa diabaikan
قابل چشم پوشی، را می توان نادیده گرفت
ادامه...
قابِل چِشم پوشی، را مِی تَوَان نادیدِه گِرِفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bisa dihuni
غیرقابل سکونت
ادامه...
غَیرِقَابِلِ سُکونَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی