معنی binadamu - جستجوی لغت در جدول جو
binadamu
انسانیّت، انسان
ادامه...
اِنسانیَّت، اِنسان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ubinadamu
انسانی سازی، انسانیّت، نوع بشر
ادامه...
اِنسانی سازی، اِنسانیَّت، نوعِ بَشَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kama binadamu
شبیه انسان، به عنوان یک انسان
ادامه...
شَبیهِ اِنسان، بِه عُنوانِ یِک اِنسان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
juu ya binadamu
فوق بشری، روی انسان ها
ادامه...
فُوق بَشَری، رویِ اِنسان ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyo ya kibinadamu
غیر إنسانیٍّ، غیر انسانی
ادامه...
غَیرُ إِنسَانِیٍّ، غِیرِ اِنسانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya kibinadamu
به طور انسانی، به روش انسانی، انسانی گونه
ادامه...
بِه طُورِ اِنسانی، بِه رَوِشِ اِنسانی، اِنسانی گونِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia isiyo ya kibinadamu
به طور غیرانسانی، به روشی غیر انسانی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِاِنسانی، بِه رَوِشی غِیرِ اِنسانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwanaharakati wa kibinadamu
بشردوست، فعّال بشردوستانه
ادامه...
بَشَردوست، فَعّال بَشَردوستانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa kibinadamu
انسانی، انسان، انسان دوستانه
ادامه...
اِنسانی، اِنسان، اِنسان دوستانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی