معنی bezsenny - جستجوی لغت در جدول جو
bezsenny
بی خواب، بدون درد
ادامه...
بی خواب، بِدونِ دَرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bezcenny
بی قیمت، غیر قانونی
ادامه...
بی قِیمَت، غِیرِ قانونی
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezsilny
بی قدرت، درماندگی
ادامه...
بی قُدرَت، دَرماندِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezsennie
به طور بی خوٰاب، بی خیال
ادامه...
بِه طُورِ بی خوٰاب، بی خَیال
دیکشنری لهستانی به فارسی