معنی bezpłodny - جستجوی لغت در جدول جو
bezpłodny
بی ثمر
ادامه...
بی ثَمَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bezbłędny
بی عیب، بی آلایش
ادامه...
بی عَیب، بی آلایِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezwładny
بی فایده، بیهوده، بی وزن، سست
ادامه...
بی فایِدِه، بیهودِه، بی وَزن، سُست
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezpłodnie
به طور بی ثمر، با تردید
ادامه...
بِه طُورِ بی ثَمَر، با تَردِید
دیکشنری لهستانی به فارسی