معنی bezmyślny - جستجوی لغت در جدول جو
bezmyślny
بی فکر، کهیر
ادامه...
بی فِکر، کَهِیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bezmyślnie
بی فکری، بی اثر، پوچانه، پوچی، بی دقّت، دست و پا چلفتی، بی هدفانه، غرور، نسنجیده، نسیم
ادامه...
بی فِکری، بی اَثَر، پوچانِه، پوچی، بی دِقَّت، دَست و پا چُلُفتی، بی هَدَفانِه، غُرور، نَسَنجِیدِه، نَسِیم
دیکشنری لهستانی به فارسی