معنی beruban - جستجوی لغت در جدول جو
beruban
سفید شده، خاکستری
ادامه...
سِفید شُدِه، خاکِستَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berubah
در حال تغییر، تغییر کرد
ادامه...
دَر حالِ تَغییر، تَغییر کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berulang
مکرّر، تکرار کرد
ادامه...
مُکَرَّر، تِکرَار کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlubang
پسمنده، سوراخ
ادامه...
پَسمَندِه، سوراخ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbuah
بارور، میوه دادن، ثمرات، میوه ای، محصول دادن
ادامه...
باروَر، میوِه دادَن، ثَمَرات، میوِه ای، مَحصول دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berawan
ابری بودن، ابری
ادامه...
اَبری بودَن، اَبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terubah
تبدیل شده، تغییر کرد
ادامه...
تَبدیل شُدِه، تَغییر کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
beruap
دودکرده، بخاردار، بخارآلود، بخاری
ادامه...
دودکَردِه، بُخاردار، بُخارآلود، بُخاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbau
بو دار، بو می دهد
ادامه...
بو دار، بو مِی دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seruan
فریاد، تعجّب، اعتراض
ادامه...
فَریاد، تَعَجُّب، اِعتِراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbat
بد، بدبخت
ادامه...
بَد، بَدبَخت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
beban
بار
ادامه...
بار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی