berlebihan بی محابا، بیش از حد، زیادی، ولخرجی، افراطی، زیاده روی کردن، اضافی ادامه... بی مَحابا، بیش اَز حَد، زیادی، وِلخَرجی، اِفراطی، زیادِه رَوی کَردَن، اِضافی دیکشنری اندونزیایی به فارسی