معنی berkemah - جستجوی لغت در جدول جو
berkemah
اردوگاه زدن، کمپینگ
ادامه...
اُردوگاه زَدَن، کَمپینگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berteman
دوست شدن، دوست باشید
ادامه...
دوست شُدَن، دوست باشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkesan
به یاد ماندنی، مؤثّر
ادامه...
بِه یاد ماندَنی، مُؤَثِّر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkerak
خوشه ای، پوسته دار
ادامه...
خوشِه ای، پوستِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlemak
گوشتی، چرب
ادامه...
گوشتی، چَرب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjamah
پشیمان، بپزید
ادامه...
پَشیمان، بِپَزید
دیکشنری هلندی به فارسی
bergema
تکرار کردن، پژواک کرد، بازتابی، طنین دار، بازتابیدن
ادامه...
تِکرار کَردَن، پِژواک کَرد، بازتابی، طَنین دار، بازتابیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkah
دعای خیر، برکت
ادامه...
دُعایِ خِیر، بَرَکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی