berkeliaran پرسه زدن، سرگردان در اطراف، گذراندن، گردش کردن، سرگردان شدن ادامه... پَرسِه زَدَن، سَرگَردان دَر اَطراف، گُذَراندَن، گَردِش کَردَن، سَرگَردان شُدَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی