معنی berkarat - جستجوی لغت در جدول جو
berkarat
زنگ زدن، زنگ زده
ادامه...
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bersyarat
شرطی، مشروط
ادامه...
شَرطی، مَشروط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkerut
چروک، چین خورده، چروک دار
ادامه...
چُروک، چین خُوردِه، چُروک دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkerak
خوشه ای، پوسته دار
ادامه...
خوشِه ای، پوستِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkarpet
فرش شده
ادامه...
فَرش شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkabut
مبهم، مه آلود، دودآلود
ادامه...
مُبهَم، مِه آلود، دودآلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berharap
امید داشتن، امید، آرزو کردن
ادامه...
اُمید داشتَن، اُمید، آرِزو کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdarah
خون ریختن، خونین
ادامه...
خون ریختَن، خونین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbakat
بااستعداد
ادامه...
بااِستِعداد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
beraat
تبرئه
ادامه...
تَبرِئَه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی