معنی berkabut - جستجوی لغت در جدول جو
berkabut
مبهم، مه آلود، دودآلود
ادامه...
مُبهَم، مِه آلود، دودآلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berkerut
چروک، چین خورده، چروک دار
ادامه...
چُروک، چین خُوردِه، چُروک دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkarat
زنگ زدن، زنگ زده
ادامه...
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlabuh
پهلو گرفتن، لنگر انداخته است، پارک کردن
ادامه...
پَهلو گِرفتَن، لَنگَر اَنداختِه اَست، پارک کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan berkabut
به طور مه آلود، با مه
ادامه...
بِه طُورِ مِه آلود، با مِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara berkabut
مه آلودانه، به صورت مه آلود
ادامه...
مِه آلودانِه، بِه صورَتِ مِه آلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی