معنی berima - جستجوی لغت در جدول جو
berima
قافیه داشتن، قافیه ها
ادامه...
قافیِه داشتَن، قافیِه ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cerita
داستان
ادامه...
داستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelima
پنجم
ادامه...
پَنجُم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
beriak
موج دار کردن، موج دار
ادامه...
مُوج دار کَردَن، مُوج دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergema
تکرار کردن، پژواک کرد، بازتابی، طنین دار، بازتابیدن
ادامه...
تِکرار کَردَن، پِژواک کَرد، بازتابی، طَنین دار، بازتابیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bersama
مشترک، با هم
ادامه...
مُشتَرِک، با هَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdoa
دعا کردن، دعا کن
ادامه...
دُعا کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbisa
زهرآگین، سمّی
ادامه...
زَهرآگین، سَمّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hekima
احتیاط، خرد
ادامه...
اِحتیاط، خِرَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ceria
سرزنده، شاد، شاداب، خوشدل، زنده دل، بازیگوش، پر انرژی، پرنشاط
ادامه...
سَرزِندِه، شاد، شاداب، خوشدِل، زِندِه دِل، بازیگوش، پُر اِنِرژی، پُرنَشَاط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
brisa
نسیم
ادامه...
نَسِیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brisa
نسیم
ادامه...
نَسِیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
seria
مجموعه، تجمّعی
ادامه...
مَجموعِه، تَجَمُّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
brama
اشتیاق
ادامه...
اِشتیاق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
benim
من، مال من
ادامه...
مَن، مال مَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
bima
بیمه
ادامه...
بیمِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی