معنی berdebat - جستجوی لغت در جدول جو
berdebat
بحث کردن، بحث کنید
ادامه...
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berdebar
تپنده، کوبیدن
ادامه...
تَپَندِه، کوبیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdetak
تیک زدن، ضرب و شتم
ادامه...
تیک زَدَن، ضَرب و شَتم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berderit
خراب، جیرجیر، خش خش کننده، خش خش دار
ادامه...
خَرَاب، جیرجیر، خَش خَش کُنَندِه، خَش خَش دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berderak
ترق ترق کردن، خرد شده
ادامه...
تَرَق تَرَق کَردَن، خُرد شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdecit
خش خش کردن، جیر جیر، کریچ کردن
ادامه...
خَش خَش کَردَن، جیر جیر، کُریچ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terdekat
نزدیکی، نزدیکترین، مجاور
ادامه...
نَزدِیکی، نَزدیکتَرین، مُجاوِر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdebu
گرد و غبارآلود، گرد و خاکی
ادامه...
گَرد و غُبارآلود، گَرد و خاکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbat
بد، بدبخت
ادامه...
بَد، بَدبَخت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
suka berdebat
بحثی، بحث کردن را دوست دارد، جدلی
ادامه...
بَحثی، بَحث کَردَن را دوست دارَد، جَدَلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی