معنی berdebar - جستجوی لغت در جدول جو
berdebar
تپنده، کوبیدن
ادامه...
تَپَندِه، کوبیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berdebat
بحث کردن، بحث کنید
ادامه...
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkibar
غرّش کردن، بال زدن، پروانه وار
ادامه...
غُرِّش کَردَن، بال زَدَن، پَروانِه وار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergetar
لرزش، لرزیدن
ادامه...
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdetak
تیک زدن، ضرب و شتم
ادامه...
تیک زَدَن، ضَرب و شَتم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdesir
خش خش کردن، خش خش، صدای خش خش
ادامه...
خَش خَش کَردَن، خَش خَش، صِدایِ خِش خِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berderak
ترق ترق کردن، خرد شده
ادامه...
تَرَق تَرَق کَردَن، خُرد شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersebar
پراکنده، گسترش
ادامه...
پَراکَندِه، گُستَرِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bordear
دور زدن، دامن
ادامه...
دُور زَدَن، دامَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
beredar
چرخاندن، در حال گردش
ادامه...
چَرخاندَن، دَر حالِ گَردِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdebu
گرد و غبارآلود، گرد و خاکی
ادامه...
گَرد و غُبارآلود، گَرد و خاکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی