معنی berburu - جستجوی لغت در جدول جو
berburu
شکار کردن، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، شِکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berbulu
پرندگانی، مودار، پرزدار، پشمالو، پشمالو بودن، ژولیدگی
ادامه...
پَرَندِگانی، مُودار، پُرزدار، پَشمالو، پَشمالو بودَن، ژولیدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cemburu
رشک، حسود
ادامه...
رَشک، حَسود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergurau
لطیفه گفتن، شوخی کردن
ادامه...
لَطیفِه گُفتَن، شوخی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berduri
خارزنی، خاردار، تیز و نوک دار، خارکی
ادامه...
خارزَنی، خاردار، تیز و نُوک دار، خارَکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbusa
پرجوش، کف آلود، پرکف، چاپ دار، کف زدگی، دارای حباب یا کف
ادامه...
پُرجوش، کَف آلود، پُرکَف، چاپ دار، کَف زَدِگی، دارایِ حُباب یا کَف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbuih
فورانی، کف آلود، پف دار بودن
ادامه...
فَوَرانی، کَف آلود، پُف دار بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbuah
بارور، میوه دادن، ثمرات، میوه ای، محصول دادن
ادامه...
باروَر، میوِه دادَن، ثَمَرات، میوِه ای، مَحصول دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbatu
سنگلاخی، سنگی، سنگی بودن، ناهموار
ادامه...
سَنگلاخی، سَنگی، سَنگی بودَن، ناهَموار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terburuk
بدترین
ادامه...
بَدتَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbaru
جدید ترین، آخرین، اخیراً، به روز
ادامه...
جَدید تَرین، آخَرین، اَخیراً، بِه روز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbau
بو دار، بو می دهد
ادامه...
بو دار، بو مِی دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berburu ilegal
شکار غیر قانونی کردن، شکار غیرقانونی
ادامه...
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکار غِیرِقانونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی