معنی basah - جستجوی لغت در جدول جو
basah
خیس، مرطوب، خیسانده
ادامه...
خیس، مَرطوب، خیساندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
basar
پایه گذاری کردن، پایه
ادامه...
پایِه گُذاری کَردَن، پایِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bawah
پایین، پایین تر
ادامه...
پایین، پایین تَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
basah kuyup
آب زده، خیس شدن
ادامه...
آب زَدِه، خیس شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
basah dan basah
خیسانده و خیس، خیس و خیس
ادامه...
خیساندِه و خیس، خیس و خیس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan basah
خیس گونه، با مرطوب
ادامه...
خیس گونِه، با مَرطوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membasahi
خیساندن، خیس کردن
ادامه...
خیساندَن، خیس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی