معنی baru - جستجوی لغت در جدول جو
baru
جدید
ادامه...
جَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kebaruan
جدید بودن، تازگی
ادامه...
جَدید بودَن، تازِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Vereinbarung
توافق، توافق نامه
ادامه...
تَوَافُق، تَوَافُق نامِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Offenbarung
وحی، مکاشفه
ادامه...
وَحی، مُکَاشَفِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
terbaru
جدید ترین، آخرین، اخیراً، به روز
ادامه...
جَدید تَرین، آخَرین، اَخیراً، بِه روز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de forma barulhenta
به طور پرشور، روشی پر سر و صدا، پرشور
ادامه...
بِه طُورِ پُرشور، رَوِشی پُر سَر و صِدا، پُرشور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fazer barulho
صدای بلند ایجاد کردن، سر و صدا کردن
ادامه...
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، سَر و صِدا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
membarbarui
وحشی کردن، به روز رسانی کنید
ادامه...
وَحشی کَردَن، بِه روز رِسانی کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keterbaruan
قابلیّت تجدید، تازگی
ادامه...
قابِلیَّتِ تَجدید، تازِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memperbarui
تجدید کردن، تجدید، دوباره بازسازی کردن، به روز رسانی کردن
ادامه...
تَجدید کَردَن، تَجدید، دُوبارِه بازسازی کَردَن، بِه روز رِسانی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
biru
آبی
ادامه...
آبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat diperbarui
قابل تجدید، می تواند به روز شود
ادامه...
قابِلِ تَجدید، مِی تَوانَد بِه روز شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
barulhento
پر سر و صدا
ادامه...
پُر سَر و صِدا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
barulho
سر و صدا
ادامه...
سَر و صِدا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
baru baru ini
اخیراً
ادامه...
اَخیراً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
baru saja
تازه، فقط فقط
ادامه...
تازِه، فَقَط فَقَط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bau
بوی بد، بو
ادامه...
بوی بَد، بو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
babu
جدّ، پدربزرگ
ادامه...
جَدّ، پِدَربُزُرگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutuma barua
پست ارسال کردن، نامه بفرست
ادامه...
پُست اِرسال کَردَن، نامِه بِفِرِست
دیکشنری سواحیلی به فارسی