معنی baja - جستجوی لغت در جدول جو
baja
فولادی، فولاد
ادامه...
فولادی، فولاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bajar
پایین آوردن، پایین تر
ادامه...
پایین آوَردَن، پایین تَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bajo
پایین
ادامه...
پایین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
baji
به صورت مثلّثی پر کردن، گوه
ادامه...
بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، گُوِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
haja
نیاز
ادامه...
نِیَاز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
membajak
چالوس کردن، شخم زدن، ربودن
ادامه...
چالوس کَردَن، شُخم زَدَن، رُبودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
trabajar con empeño
زحمت دادن، سخت کار کن
ادامه...
زَحمَت دادَن، سَخت کار کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabajar arduamente
زحمت کشیدن، سخت کار کن
ادامه...
زَحمَت کِشیدَن، سَخت کار کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabajar
کار کردن
ادامه...
کار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabajando
در حال کار، کار کردن
ادامه...
دَر حالِ کار، کار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabajador
سخت کوش، کارگر
ادامه...
سَخت کوش، کارگَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabajado
زحمت کشیده، کار کرد، کاری
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، کار کَرد، کاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
seperti baja
با ویژگی های فولادی، مثل فولاد
ادامه...
با ویژِگی های فولادی، مِثلِ فولاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembajakan
دزدی دریایی
ادامه...
دُزدی دَریایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی