جدول جو
جدول جو

معنی bahari - جستجوی لغت در جدول جو

bahari
دریا
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قابلیت کشتیرانی، قدرت دریا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اقیانوسی، از دریا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریانوردی، حمل و نقل دریایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریا زده، بیماری دریا، دریازدگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریانوردی وار، به صورت دریایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تعهّد، قول دادن، وعده، وعده داده شده، امیدبخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تندباد، طوفان، طوفانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مادّه اصلی، مواد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پایین آوردن، پایین تر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اثرات، اثر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریایی، در دریا، مربوط به دریا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مکان، محل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آسیب رسان، خطرناک، خطر، خطرناکی، مضرّ، ضررآور، تهدید، کشنده، زیان آور، آسیب زا، تهدیدآمیز، ریسک کردن، ریسک پذیری، پرخطر، ناامن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آماده، در حال حاضر، مشتاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ظاهرسازی، بهانه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دستاورد، موفّقیّت، دستیابی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شاد، خوشحال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خطرناکی، خطر، تهدید، زیان آوری، به خطر افتادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پر حرف، پرگو، گفتگوگر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تصادف، شانس، تصادفی، اتّفاقی، اتّفاق، خوش شانس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکوه، غرور، وقار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آبی دریایی، آبی سرمه ای
دیکشنری سواحیلی به فارسی