جدول جو
جدول جو

معنی bagian - جستجوی لغت در جدول جو

bagian
بخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آغاز، شروع کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
تخصیص، توزیع، تقسیم شدگی، تقسیم کنندگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بازتوزیع، توزیع مجدّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زیرمجموعه، زیر بخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ایالت، ایالات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تخصیص دادن، سهم ارائه کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابلیّت تقسیم، تقسیم آن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مسیر حرکت، مسیر
دیکشنری هلندی به فارسی
پرنده ای، پرندگان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناقص، بخش، تا حدّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مادّه اصلی، مواد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
درونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مرتکب شدن، متعهّد شدن، ارتکاب
دیکشنری هلندی به فارسی
رئیس، وزیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
رقص، رقصیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گونه، نوع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ساخت داخلی، پیش فرض، ذاتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
روزانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عمدتاً، بیشتر از، بیشتر اوقات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی