معنی atom - جستجوی لغت در جدول جو
atom
اتمی، اتم
ادامه...
اَتُمی، اَتُم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
de manière atomique
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Anatomically
به طور آناتومیکی، از نظر تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kwa njia ya anatomi
به طور آناتومیکی، از طریق آناتومی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز طَریق آناتُومی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya atomi
به طور اتمی، از طریق اتم ها
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَز طَریق اَتُم ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
anatomik olarak
به طور آناتومیکی، از نظر تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
in modo atomico
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara anatomi
به طور آناتومیکی، از نظر تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara atomik
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
anatomicznie
به طور آناتومیکی، به صورت تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، بِه صورَتِ تَشریحی
دیکشنری لهستانی به فارسی
anatomicalmente
به طور آناتومیکی، از نظر تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de manière anatomique
به طور آناتومیکی، از نظر تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
anatomisch
به طور آناتومیکی، تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، تَشریحی
دیکشنری آلمانی به فارسی
ator
بازیگر
ادامه...
بازیگَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
atomiki
اتمی
ادامه...
اَتُمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
atomair
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری هلندی به فارسی
atomik
اتمی
ادامه...
اَتُمی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atomik bir şekilde
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atomowo
به طور اتمی، اجدادی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَجدادی
دیکشنری لهستانی به فارسی
atomowy
اتمی، اثر
ادامه...
اَتُمی، اَثَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
atomico
اتمی
ادامه...
اَتُمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atomar
به طور اتمی، اتمی
ادامه...
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
atomique
اتمی
ادامه...
اَتُمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tom
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
stom
خاموش، احمق
ادامه...
خاموش، اَحمَق
دیکشنری هلندی به فارسی
anatomisch
به طور آناتومیکی، تشریحی
ادامه...
بِه طُورِ آناتُومیکی، تَشریحی
دیکشنری هلندی به فارسی