معنی atlet - جستجوی لغت در جدول جو
atlet
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atlet
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
atletyka
ورزشکاری، ورزشی
ادامه...
وَرزِشکاری، وَرزِشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
in modo atletico
به طور ورزشی، به شیوه ای ورزشی
ادامه...
بِه طُورِ وَرزِشی، بِه شیوِه ای وَرزِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara atletik
به طور ورزشی، ورزشی
ادامه...
بِه طُورِ وَرزِشی، وَرزِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atletiek
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری هلندی به فارسی
atletisch
به طور ورزشی، ورزشی
ادامه...
بِه طُورِ وَرزِشی، وَرزِشی
دیکشنری هلندی به فارسی
atletik
ورزشی
ادامه...
وَرزِشی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atletik bir şekilde
به طور ورزشی، ورزشی
ادامه...
بِه طُورِ وَرزِشی، وَرزِشی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atletizm
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atletycznie
به طور ورزشی، فراوان
ادامه...
بِه طُورِ وَرزِشی، فَراوان
دیکشنری لهستانی به فارسی
atletyczny
ورزشی
ادامه...
وَرزِشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
atletico
ورزشی
ادامه...
وَرزِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atletismo
ورزشکاری
ادامه...
وَرزِشکاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atletismo
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
atletik
ورزشی، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشی، دُو و مِیدانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atletisitas
ورزشکاری
ادامه...
وَرزِشکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atletismo
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
alet
دستگاه، ابزار
ادامه...
دَستگاه، اَبزار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atleet
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری هلندی به فارسی
atleta
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atleta
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
atleta
ورزشکار
ادامه...
وَرزِشکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
katletmek
کشتن، ذبح کردن
ادامه...
کُشتَن، ذِبح کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی