معنی astronomi - جستجوی لغت در جدول جو
astronomi
ستاره شناسی، نجوم
ادامه...
سِتارِه شِناسی، نُجوم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gastronomisch
به طور گاسترونومیک، خوراکی
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، خُوراکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Gastronomically
به طور گاسترونومیک، از نظر گوارش
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، اَز نَظَرِ گُوارِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gastronomik olarak
به طور گاسترونومیک، از نظر خوراکی
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، اَز نَظَرِ خُوراکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gastronomicznie
به طور گاسترونومیک، توسط جاذبه
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، تَوَسُط جاذِبِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
in modo gastronomico
به طور گاسترونومیک، به روشی خوراکی
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، بِه رَوِشی خُوراکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara gastronomi
به طور گاسترونومیک، از نظر خوراکی
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، اَز نَظَرِ خُوراکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara astronomis
به طور نجومی، از نظر نجومی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de manière astronomique
به طور نجومی، از نظر نجومی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière gastronomique
به طور گاسترونومیک، به روش معده
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، بِه رَوِشِ مِعدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
astronomisch
ستاره شناسی، نجومی، به طور نجومی
ادامه...
سِتارِه شِناسی، نُجومی، بِه طُورِ نُجومی
دیکشنری هلندی به فارسی
astronomik
ستاره شناسی، نجومی
ادامه...
سِتارِه شِناسی، نُجومی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
astronomik bir şekilde
به طور نجومی، از نظر نجومی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
astronomicznie
به طور نجومی، در اصل
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، دَر اَصل
دیکشنری لهستانی به فارسی
astronomiczny
ستاره شناسی، ستایش
ادامه...
سِتارِه شِناسی، سِتایِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
astronomicamente
به طور نجومی، از نظر نجومی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
astronomicamente
به طور نجومی، از نظر نجومی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
astronomisch
به طور نجومی، نجومی، ستاره شناسی
ادامه...
بِه طُورِ نُجومی، نُجومی، سِتارِه شِناسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
astronomique
ستاره شناسی، نجومی
ادامه...
سِتارِه شِناسی، نُجومی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
astronomico
ستاره شناسی، نجومی
ادامه...
سِتارِه شِناسی، نُجومی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gastronomisch
به طور گاسترونومیک، خوراکی
ادامه...
بِه طُورِ گاستِرونومیک، خُوراکی
دیکشنری هلندی به فارسی