معنی asam - جستجوی لغت در جدول جو
asam
اسیدی، ترش
ادامه...
اَسیدی، تُرش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara asam
اسیدی
ادامه...
اَسیدی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
akitabasamu
لبخندزن، لبخند زدن
ادامه...
لَبخَندزَن، لَبخَند زَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa tabasamu
با لبخند
ادامه...
با لَبخَند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa uhasama
خصمانه، با خصومت، به طور تهاجمی
ادامه...
خَصمانِه، با خُصومَت، بِه طُورِ تَهَاجُمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutabasamu
خنداندن، برای لبخند زدن، چشمک زدن از درد
ادامه...
خَنداندَن، بَرایِ لَبخَند زَدَن، چِشمَک زَدَن اَز دَرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inasameheka
قابل بخشش، قابل بخشش است
ادامه...
قابِلِ بَخشش، قابِلِ بَخشش اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tabasamu
لبخند زدن، لبخند بزن، لبخند، لبخندیدن
ادامه...
لَبخَند زَدَن، لَبخَند بِزَن، لَبخَند، لَبخَندیدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tabasamu ya dhihaka
تمسخرآمیز لبخند زدن، یک لبخند تمسخر آمیز
ادامه...
تَمَسخُرآمیز لَبخَند زَدَن، یِک لَبخَند تَمَسخُر آمیز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uhasama
دشمنی، خصومت
ادامه...
دُشمَنی، خُصومَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
yasama
قانون گذاری، قانون گذار
ادامه...
قانون گُذاری، قانون گُذار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yasama yetkilisi
قانون گذار، مرجع تقنینی
ادامه...
قانون گُذار، مَرجَع تَقنینی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
rasa asam
ترشی، طعم ترش
ادامه...
تُرشی، طَعم تُرش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
asar
برشته کردن، کباب، کباب پز کردن
ادامه...
بِرِشتِه کَردَن، کَباب، کَباب پَز کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casamento mal sucedido
ازدواج ناموفّق
ادامه...
اِزدِواج نامُوَفَّق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
escasamente
به سختی، به ندرت
ادامه...
بِه سَختی، بِه نُدرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kerjasama
همکاری
ادامه...
هَمکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keasaman
ترشی، اسیدیته
ادامه...
تُرشی، اَسیدیته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengasamkan
ترش کردن، اسیدی کردن
ادامه...
تُرش کَردَن، اَسیدی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan masam
ترش
ادامه...
تُرش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
adam
مرد بودن، مرد
ادامه...
مَرد بودَن، مَرد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
asal
منشأ، منشاء
ادامه...
مَنشأ، مَنشَاء
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alam
طبیعت، طبیعی
ادامه...
طَبیعَت، طَبیعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ayam
مرغی، مرغ
ادامه...
مُرغی، مُرغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
asiye na uhasama
غیر تهاجمی، غیر خصمانه
ادامه...
غِیرِ تَهَاجُمی، غِیرِ خَصمانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی