جدول جو
جدول جو

معنی arte - جستجوی لغت در جدول جو

arte
هنرمندی، هنر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
arte
هنرمندی، هنر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
arte
هنرمندی، هنر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مجوّز دادن، منشور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخش بندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دپارتمان، بخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بین دپارتمانی، بین بخشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بین دپارتمانی، بین بخشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
صمیمانه، با تمام وجود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صمیمی، از صمیم قلب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحمانه، با دل سرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منتظر، انتظار می رود، منتظر شده
دیکشنری آلمانی به فارسی
بی رحم، خونسرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخش بندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دپارتمان، بخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
چکّش زدن، چکّش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور بی هنر، بدون هنر، بی هنر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به صورت دپارتمانی، به صورت دپارتمان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
انتظار داشتن، انتظار می رود، پیش بینی کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دل شکسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استادکاری، صنایع دستی، هنر، هنر دست سازی، صنعت دستی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
معنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اضافی، به علاوه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پزشک، دکتر
دیکشنری هلندی به فارسی
هنرمندی، هنر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
استادکاری، صنایع دستی، صنعت دستی، هنر دست سازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
هنر نمایشی، هنر صحنه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ناشناس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربوط بودن، متعلّق به
دیکشنری فرانسوی به فارسی
احساس تعلّق، عضویّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
فصلی، فصلنامه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه نهایی، یک چهارم نهایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم کردن، ربع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جواب دندان شکن، طرفدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با دل مهربان، با دل نرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی