- alien
بیگانه، بشردوستی
معنی alien - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غیرقابل انتقال، غیرقابل انکار
با جرأت، شجاعانه
ناامیدی، دلسردی
به طور برجسته، برجسته
برجسته
بارز بودن، برجستگی
صورتی داغ، صورتی تند
به طور عالی، به شیوه ای برجسته
شجاع بودن، شجاع باش
بارز بودن، برجسته بودن
به طور نفس نفس زنان، با نفس
برتر، برجسته
با شجاعت، شجاعانه، بی ترس، دلیرانه
به طور برجسته، به صورت خروجی
بیگانگی، انزوا
بیگانه
بیگانگی
بیگانه
نوازش کردن، سکته
بیگانه، او گریه کرد
بیگانه کردن
بیگانه، بیگانه شده، بیگانه وار
بیگانه کردن، جدا کردن
بیگانه کردن
بیگانه وار، بیگانه شده، بیگانه
بیگانگی
بیگانه، بیگانه شده، بیگانه وار
بیگانه کردن
با دل و جرأت، شجاع، دلیر