معنی alba - جستجوی لغت در جدول جو
alba
سپیده دم، طلوع خورشید
ادامه...
سِپیدِه دَم، طُلوع خُورشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
haalbaar
قابل دستیابی، شدنی، به طور قابل انجام، عملی
ادامه...
قابِل دَستیابی، شُدَنی، بِه طُورِ قابِلِ اَنجام، عَمَلی
دیکشنری هلندی به فارسی
niet terugbetaalbaar
غیرقابل استرداد
ادامه...
غِیرِقابِلِ اِستِرداد
دیکشنری هلندی به فارسی
onbetaalbaar
بی قیمت
ادامه...
بی قِیمَت
دیکشنری هلندی به فارسی
betaalbaar
با هزینه قابل قبول، مقرون به صرفه، قابل پرداخت
ادامه...
با هَزینِه قابِل قَبول، مَقرون بِه صرفِه، قابِلِ پَرداخت
دیکشنری هلندی به فارسی
betaalbaarheid
مقرون به صرفه بودن
ادامه...
مَقرون بِه صرفِه بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
herhaalbaar
قابل تکرار
ادامه...
قابِلِ تِکرَار
دیکشنری هلندی به فارسی
herhaalbaarheid
قابلیت تولید مثل، تکرارپذیری
ادامه...
قابِلِیَت تَولِید مِثل، تِکرَارپَذیری
دیکشنری هلندی به فارسی
haalbaarheid
دست یافتنی بودن، امکان سنجی، امکان پذیری
ادامه...
دَست یافتَنی بودَن، اِمکان سَنجی، اِمکان پَذیری
دیکشنری هلندی به فارسی
aléa
تصادفی بودن، خطر
ادامه...
تَصادُفی بودَن، خَطَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vertaalbaarheid
قابلیّت ترجمه، ترجمه پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ تَرجَمَه، تَرجَمَه پَذیری
دیکشنری هلندی به فارسی
z falbanami
چاپ دار، چاپ کنید
ادامه...
چاپ دار، چاپ کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
albañil
کارگر ساختمانی
ادامه...
کارگَر ساختِمانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
albo
یا، برای یادگیری
ادامه...
یا، بَرایِ یادگیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
alma
روح
ادامه...
روح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alma
روح
ادامه...
روح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
terugbetaalbaar
قابل بازپرداخت، قابل استرداد
ادامه...
قابِلِ بازپَرداخت، قابِلِ اِستِرداد
دیکشنری هلندی به فارسی