معنی alam - جستجوی لغت در جدول جو
alam
طبیعت، طبیعی
ادامه...
طَبیعَت، طَبیعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kesedihan mendalam
اندوه مندی، غم عمیق
ادامه...
اَندوه مَندی، غَم عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memperdalam
عمیق تر کردن
ادامه...
عَمیق تَر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendalam
عمیق
ادامه...
عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalami
تجربه کردن، تجربه
ادامه...
تَجرُبِه کَردَن، تَجرُبِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
galamment
به طور شجاعانه، شجاعانه
ادامه...
بِه طُورِ شُجاعانِه، شُجاعانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
di dalam
درون، در
ادامه...
دَرون، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kealamian
طبیعی بودن
ادامه...
طَبیعی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesan mendalam
تأثیرگذاری، تاثیر عمیق
ادامه...
تأثیرگُذاری، تَاثیر عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dipanaskan dalam microwave
قابل مایکروویو، را می توان در مایکروویو گرم کرد
ادامه...
قابِل مایکرووِیو، را مِی تَوَان دَر مایکرووِیو گَرم کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kedalaman jiwa
معنویّت، عمق روح
ادامه...
مَعَنویَّت، عُمق روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kedalaman
ریشه داری، عمق
ادامه...
ریشِه داری، عُمق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakalamian
غیر طبیعی بودن
ادامه...
غِیرِ طَبیعی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
calamité
فاجعه، مصیبت
ادامه...
فاجِعِه، مُصیبَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
acalambrar
گرفتگی ایجاد کردن، گرفتگی
ادامه...
گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، گِرِفتِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calamidad
فاجعه، مصیبت
ادامه...
فاجِعِه، مُصیبَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dalam kondisi yang lebih baik
در وضعیت بهتری، در شرایط بهتر
ادامه...
دَر وَضعِیَت بِهتَری، دَر شَرایِط بِهتَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan dalam
به شدّت، عمیقاً
ادامه...
بِه شِدَّت، عَمیقاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alami
طبیعی، تجربه
ادامه...
طَبیعی، تَجرُبِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alat
دستگاه، ابزار
ادامه...
دَستگاه، اَبزار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alama
مشخّص، نمره، یادداشت
ادامه...
مُشَخَّص، نُمرِه، یادداشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
dalam
عمیق، در
ادامه...
عَمیق، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salam
سلام، با احترام
ادامه...
سَلام، با اِحتِرام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Slam
کوبیدن
ادامه...
کوبیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
alma
روح
ادامه...
روح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ayam
مرغی، مرغ
ادامه...
مُرغی، مُرغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
asam
اسیدی، ترش
ادامه...
اَسیدی، تُرش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alama ya aibu
منفی، نشانه شرمندگی
ادامه...
مَنفی، نِشانِه شَرمَندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
alma
روح
ادامه...
روح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alay
تمسخر، هنگ
ادامه...
تَمَسخُر، هَنگ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
adam
مرد بودن، مرد
ادامه...
مَرد بودَن، مَرد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
alim
دانشمند، خرید
ادامه...
دانِشمَند، خَرید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
anlam
معنا، معنی
ادامه...
مَعنا، مَعنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
alama za uakifishaji
نشانه گذاری، علائم نگارشی
ادامه...
نِشانِه گُذاری، عَلائِم نِگارِشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Calamity
فاجعه، مصیبت
ادامه...
فاجِعِه، مُصیبَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی