معنی abrupt - جستجوی لغت در جدول جو
abrupt
ناگهانی، به طور ناگهانی
ادامه...
ناگَهانی، بِه طُورِ ناگَهانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
abrupt
خشن، ناگهانی
ادامه...
خَشِن، ناگَهانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abrupt
ناگهانی، به طور ناگهانی
ادامه...
ناگَهانی، بِه طُورِ ناگَهانی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
abrupto
ناگهانی
ادامه...
ناگَهانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abrupto
ناگهانی، همسرت
ادامه...
ناگَهانی، هَمسَرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Abrupt
ناگهانی
ادامه...
ناگَهانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bruit
سر و صدا
ادامه...
سَر و صِدا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Erupt
فوران کردن، فوران
ادامه...
فَوَران کَردَن، فَوَران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abruptement
به طور تند، به طور ناگهانی
ادامه...
بِه طُورِ تُند، بِه طُورِ ناگَهانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abruptamente
به طور تند، به طور ناگهانی، ناگهانی
ادامه...
بِه طُورِ تُند، بِه طُورِ ناگَهانی، ناگَهانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abruptamente
ناگهانی، به طور ناگهانی، به طور تند
ادامه...
ناگَهانی، بِه طُورِ ناگَهانی، بِه طُورِ تُند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
abruptheid
ناگهانی بودن، ناگهانی
ادامه...
ناگَهانی بودَن، ناگَهانی
دیکشنری هلندی به فارسی