معنی ablehnend - جستجوی لغت در جدول جو
ablehnend
مخالف، رد کردن
ادامه...
مُخالِف، رَد کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ablehnen
امتناع کردن، رد کردن، کاهش دادن
ادامه...
اِمتِناع کَردَن، رَد کَردَن، کاهِش دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
abnehmend
به طور کاهشی، در حال کاهش است، کاهش یابنده
ادامه...
بِه طُورِ کاهِشی، دَر حالِ کاهِش اَست، کاهِش یابَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ablenkend
به طور حواس پرت کن، حواس پرتی، حواس پرت کننده
ادامه...
بِه طُورِ حَواس پَرت کُن، حَواس پَرتی، حَواس پَرت کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی