- abilmente
به طور شایسته، به طرز ماهرانه ای، با مهارت، چابکانه، ماهرانه
معنی abilmente - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به طور غیرقابل محاسبه، بی حساب
آسیب پذیرانه، به صورت آسیب پذیر
با اعتماد، قابل اعتماد
با خوش روانی، دوست داشتنی
دوست داشتنی
به طور قابل قبول، قابل قبول
به طور مشورتی، قابل توصیه
مهارنشدنی، غیر قابل توقّف
احتمالاً
به طور غیرقابل آرامش، غیر قابل انکار
به طور تغییر ناپذیر، بدون تغییر، به طور غیرقابل تغییر
به طور غیرقابل تفویض، به طور غیرقابل انکار
غیرقابل قبول
به طور اجتناب ناپذیر، به ناچار
به طور غیرقابل تفکیک، جدایی ناپذیر
به طور بخشودنی، معذرت خوٰاهی
قابل انکار
ماهرانه، به طرز ماهرانه ای، چابکانه
مفیدانه، مفید
چابک دست، زیرک، چابک وار
چابک دست، زیرک، چابک وار
به طور ضعیف، ضعیف، با ظرافت، تاریکانه، ضعیفانه، لنگان
با مهارت، به طرز ماهرانه ای، چابکانه، ماهرانه
چابک دست، زیرک، چابک وار
عاقلانه
ضعیفانه، ضعیف
به طور شرورانه، شرورانه
با راحتی، به راحتی
عاقلانه
به آسانی، به راحتی، با راحتی
با تواضع، فروتنانه
مفیدانه، کمک کننده
به طور شرورانه، شرورانه
به طور بی قیمت یا بسیار ارزشمند، بی قیمت