معنی abdominal - جستجوی لغت در جدول جو
abdominal
به طور شکمی، شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، شِکَمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
abdominal
شکمی
ادامه...
شِکَمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abdominal
شکمی
ادامه...
شِکَمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abdominal
شکمی، نرمش
ادامه...
شِکَمی، نَرمِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
abdominal
شکمی، نرمش
ادامه...
شِکَمی، نَرمِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
abdominal
به طور شکمی، شکمی، نرمش
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، شِکَمی، نَرمِش
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Abdominal
شکمی
ادامه...
شِکَمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
addominale
به طور شکمی، شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، شِکَمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
abdominalement
به طور شکمی، به صورت شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، بِه صورَتِ شِکَمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abdominalmente
به طور شکمی، به صورت شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، بِه صورَتِ شِکَمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abdominalmente
به طور شکمی، به صورت شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، بِه صورَتِ شِکَمی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara abdominal
به طور شکمی، به صورت شکمی
ادامه...
بِه طُورِ شِکَمی، بِه صورَتِ شِکَمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی