- abadi
پایدار، ابدی، بی سن، جاویدان، همیشگی، بی زمان
معنی abadi - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تراز مجدّد، تعادل تغییر می کند
اقتباس، تغییر می کند، تغییر، تغییریاب، تغییرات، جابجایی، تجزیه، انحراف، بی ثباتی، تغییری، جهش یافته، جهش، چندکاره
بی ثباتی در پرواز، تغییر هوا
تغییرات خلقی، نوسانات خلقی
صرف، تغییر کلمه
تغییر ماهیّت، تغییرات ژنتیکی
تغییر رنگ
مدولاسیون، تغییر صدا
هوسباز، تغییر رفتار
تبدیل شکل، تغییر شکل
برجستگی، تغییرات صورت
تعهّد، قول دادن، وعده، وعده داده شده، امیدبخش
تناوب، تغییر شیفت
در حال تغییر، تغییر می کند
نوسان، سبک تغییر
بی تغییری، بدون تغییر
قابلیّت تغییر، تغییر مؤثّر
بی زمانه، تا ابد، به طور جاودانه، فانی نشدنی، به طور دائمی، به طور همیشگی
جاودانه سازی، جاودانه شدن
ناپایداری، جاودانگی
جاودانگی، ابدیّت
محفوظ کردن، جاودانه کردن
تغییری، از تغییر، تحوّلی