معنی Weather - جستجوی لغت در جدول جو
Weather
تحمّل کردن، آب و هوا، هوا
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، آب و هَوا، هَوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Feather
پر پرواز کردن، پر
ادامه...
پَر پَرواز کَردَن، پَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Leather
چرم
ادامه...
چَرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Teacher
معلّم
ادامه...
مُعَلِّم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Feathery
پرندگانی، پردار
ادامه...
پَرَندِگانی، پَردار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Leathery
چرمی
ادامه...
چَرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Neither
هیچ یک، هیچ کدام
ادامه...
هیچ یِک، هیچ کُدام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wither
خشک شدن، پژمرده شدن
ادامه...
خُشک شُدَن، پَژمُردِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tether
بستن به، تتر
ادامه...
بَستَن بِه، تَتَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gather
جمع آوری کردن، جمع کردن
ادامه...
جَمع آوَری کَردَن، جَمع کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wetter
هوا، آب و هوا
ادامه...
هَوا، آب و هَوا
دیکشنری آلمانی به فارسی
Water
آب دادن، آب
ادامه...
آب دادَن، آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Weatherization
عایق سازی هوا، هوازدایی
ادامه...
عایِق سازی هَوا، هَوازُدایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی