معنی Strangle - جستجوی لغت در جدول جو
Strangle
خفه کردن، خفه کن
ادامه...
خَفِه کَردَن، خَفِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Strange
عجیب، عجیبه
ادامه...
عَجیب، عَجیبِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Struggle
دست و پنجه نرم کردن، مبارزه
ادامه...
دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، مُبارِزِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Strongly
به شدّت
ادامه...
بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Strangely
به طور عجیب، به طرز عجیبی
ادامه...
بِه طُورِ عَجیب، بِه طَرزِ عَجیبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Straggly
پراکنده، به طرز عجیبی
ادامه...
پَراکَندِه، بِه طَرزِ عَجیبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Straddle
سوار شدن دو طرفه
ادامه...
سَوار شُدَن دُو طَرَفه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
étrangler
خفه کردن
ادامه...
خَفِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
étrange
ترسناک، عجیب و غریب، عجیب، غریب، وحشت
ادامه...
تَرسناک، عَجیب و غَریب، عَجیب، غَریب، وَحشَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Strenge
سخت گیری
ادامه...
سَخت گیری
دیکشنری آلمانی به فارسی