معنی Stiffly - جستجوی لغت در جدول جو
Stiffly
با خشکی، به شدّت
ادامه...
با خُشکی، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Stuffily
به طور سنگین، به شدّت
ادامه...
بِه طُورِ سَنگین، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stiffen
سخت کردن، سفت کردن
ادامه...
سَخت کَردَن، سِفت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Swiftly
به سرعت
ادامه...
بِه سُرعَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stuffy
پر از هوای فشرده، گرفتگی
ادامه...
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stifle
خفه کردن، خفه کن
ادامه...
خَفِه کَردَن، خَفِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spiffy
تمیز و مرتّب، خفن
ادامه...
تَمیز و مُرَتَّب، خَفَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stiff
سخت، سفت
ادامه...
سَخت، سِفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی