مقدمه مفهومی درباره واژه کلیشه (Stereotype) در مهندسی نرم افزار و مدل سازی UML، به مکانیزمی برای گسترش واژگان مدل سازی اشاره دارد که امکان طبقه بندی و توصیف عناصر مدل را با معانی خاص فراهم می کند. این مفهوم به انعطاف پذیری مدل سازی کمک می کند. کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات در مدل سازی UML، طراحی معماری نرم افزار، تولید کد خودکار، مستندسازی سیستم ها و طراحی مبتنی بر مؤلفه استفاده می شود. مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT 1. کلیشه «Entity» در مدل سازی کلاس های پایگاه داده 2. کلیشه «Boundary» در معماری MVC 3. کلیشه «Controller» در طراحی سیستم های تعاملی 4. کلیشه «Service» در معماری سرویس گرا 5. کلیشه «Repository» در الگوی طراحی DAO نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها در معماری نرم افزار، کلیشه ها به درک بهتر نقش عناصر کمک می کنند. در مدل سازی UML، معنای عناصر پایه را گسترش می دهند. در تولید کد، می توانند مبنای تبدیل مدل به کد باشند. در مستندسازی، طبقه بندی واضحی ارائه می دهند. شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف مفهوم کلیشه در UML 1.x در دهه 1990 معرفی شد. در نسخه های بعدی UML توسعه یافت. امروزه در روش های مدرن مدل سازی و طراحی معماری نقش مهمی دارد. تفکیک آن از واژگان مشابه کلیشه با برچسب (Tag) تفاوت دارد: اولی معنای عنصر را تغییر می دهد، دومی فقط اطلاعات اضافه می کند. با متاکلاس نیز متفاوت است که یک سازه زبانی است. شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف در UML با نماد « » یا آیکون های خاص. در ابزارهای مدل سازی با تنظیمات متاداده. در تولید کد با ماکروها یا تمپلیت ها. در مستندسازی با قراردادهای نام گذاری. چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن سوءبرداشت رایج: کلیشه ها فقط برای مستندسازی هستند. چالش اصلی: ایجاد تعادل بین استفاده مفید و پیچیدگی بیش از حد مدل. نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی استفاده صحیح از کلیشه ها از مهارت های مهم در مدل سازی حرفه ای است. این مفهوم به ایجاد مدل های گویاتر و دقیق تر کمک می کند.
مقدمه مفهومی درباره واژه کلیشه (Stereotype) در مهندسی نرم افزار و مدل سازی UML، به مکانیزمی برای گسترش واژگان مدل سازی اشاره دارد که امکان طبقه بندی و توصیف عناصر مدل را با معانی خاص فراهم می کند. این مفهوم به انعطاف پذیری مدل سازی کمک می کند. کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات در مدل سازی UML، طراحی معماری نرم افزار، تولید کد خودکار، مستندسازی سیستم ها و طراحی مبتنی بر مؤلفه استفاده می شود. مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT 1. کلیشه «Entity» در مدل سازی کلاس های پایگاه داده 2. کلیشه «Boundary» در معماری MVC 3. کلیشه «Controller» در طراحی سیستم های تعاملی 4. کلیشه «Service» در معماری سرویس گرا 5. کلیشه «Repository» در الگوی طراحی DAO نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها در معماری نرم افزار، کلیشه ها به درک بهتر نقش عناصر کمک می کنند. در مدل سازی UML، معنای عناصر پایه را گسترش می دهند. در تولید کد، می توانند مبنای تبدیل مدل به کد باشند. در مستندسازی، طبقه بندی واضحی ارائه می دهند. شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف مفهوم کلیشه در UML 1.x در دهه 1990 معرفی شد. در نسخه های بعدی UML توسعه یافت. امروزه در روش های مدرن مدل سازی و طراحی معماری نقش مهمی دارد. تفکیک آن از واژگان مشابه کلیشه با برچسب (Tag) تفاوت دارد: اولی معنای عنصر را تغییر می دهد، دومی فقط اطلاعات اضافه می کند. با متاکلاس نیز متفاوت است که یک سازه زبانی است. شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف در UML با نماد « » یا آیکون های خاص. در ابزارهای مدل سازی با تنظیمات متاداده. در تولید کد با ماکروها یا تمپلیت ها. در مستندسازی با قراردادهای نام گذاری. چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن سوءبرداشت رایج: کلیشه ها فقط برای مستندسازی هستند. چالش اصلی: ایجاد تعادل بین استفاده مفید و پیچیدگی بیش از حد مدل. نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی استفاده صحیح از کلیشه ها از مهارت های مهم در مدل سازی حرفه ای است. این مفهوم به ایجاد مدل های گویاتر و دقیق تر کمک می کند.