معنی Spotted - جستجوی لغت در جدول جو
Spotted
لکّه دار، خال خال
ادامه...
لَکِّه دار، خال خال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Spoiled
فاسد، خراب شده
ادامه...
فاسِد، خَراب شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Soothed
آرامش داده شده، آرام شده
ادامه...
آرامِش دادِه شُدِه، آرام شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spatter
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spotten
مسخره کردن، تمسخر
ادامه...
مَسخَرِه کَردَن، تَمَسخُر
دیکشنری آلمانی به فارسی
spottend
مسخره آمیز، با تمسخر، طنزآمیز، تمسخر آمیز، به طور تمسخرآمیز، تحقیرآمیز، طعنه آمیزانه
ادامه...
مَسخَرِه آمیز، با تَمَسخُر، طَنزآمیز، تَمَسخُر آمیز، بِه طُورِ تَمَسخُرآمیز، تَحقیرآمیز، طَعنِه آمیزانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
spotten
تمسخر کردن، لکّه بینی، مسخره کردن
ادامه...
تَمَسخُر کَردَن، لَکِّه بینی، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Spotty
لکّه دار
ادامه...
لَکِّه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی