معنی Radiate - جستجوی لغت در جدول جو
Radiate
پرتو افکندن، تابش کردن
ادامه...
پَرتو اَفکَندَن، تابِش کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Radiant
درخشان، تابناک
ادامه...
دِرَخشان، تابناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Radiance
تابش، درخشندگی
ادامه...
تابِش، دِرَخشَندِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
radiante
خوشحال، تابناک، درخشان
ادامه...
خُوشحال، تابناک، دِرَخشان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
radiante
خوشحال، تابناک، درخشان، به طور درخشان
ادامه...
خُوشحال، تابناک، دِرَخشان، بِه طُورِ دِرَخشان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Mediate
واسطه گری کردن، میانجیگری کردن
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، میانجیگَری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی