معنی Pulpiness - جستجوی لغت در جدول جو
Pulpiness
نرمی، پالپی شدن
ادامه...
نَرمی، پالپی شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pushiness
پررویی، فشار
ادامه...
پُررویی، فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Puffiness
ورم، پف کردگی
ادامه...
وَرَم، پُف کَردِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pudginess
چاقی، جسارت
ادامه...
چاقی، جَسارَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bumpiness
برجستگی، برآمدگی
ادامه...
بَرجَستِگی، بَرآمَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bulkiness
حجیم بودن
ادامه...
حَجیم بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sulkiness
ترشرویی، لعنتی
ادامه...
تُرُشرُویی، لَعنَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Peppiness
سرزندگی، سرحالی
ادامه...
سَرزِندِگی، سَرِحالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lumpiness
گریی، برآمدگی
ادامه...
گَریی، بَرآمَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Puniness
کم جثّگی، تنبیه
ادامه...
کَم جُثِّگی، تَنبِیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی