معنی Propel - جستجوی لغت در جدول جو
Propel
به جلو بردن، رانده شدن
ادامه...
بِه جِلو بُردَن، راندِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Proper
صحیح، مناسب
ادامه...
صَحیح، مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prosper
رونق پیدا کردن، شکوفا شدن
ادامه...
رُونَق پِیدا کَردَن، شُکوفا شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Properly
به طور صحیح، به درستی
ادامه...
بِه طُورِ صَحیح، بِه دُرُستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prowl
پرسه زدن
ادامه...
پَرسِه زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prove
اثبات کردن، ثابت کردن
ادامه...
اِثبات کَردَن، ثابِت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Probe
بررسی کردن، کاوشگر
ادامه...
بَررَسی کَردَن، کاوِشگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grope
دست زدن به
ادامه...
دَست زَدَن بِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Propellant
پیشرانه، پیشران
ادامه...
پیشرانِه، پِیشرَان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prop
حمایت کردن، پشتیبانی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، پُشتیبانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی