معنی Normality - جستجوی لغت در جدول جو
Normality
نرمالیت، عادی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادی بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Formality
رسمیت، رسمی بودن
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formalité
رسمیت، رسمی
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
normalité
نرمالیت، عادّی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادّی بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formalità
رسمیت، رسمی
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
normalite
نرمالیت، عادّی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادّی بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Normalität
نرمالیت، عادّی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادّی بودَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Normalize
نرمال کردن، عادّی کردن
ادامه...
نُرمال کَردَن، عادّی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mortality
مرگ و میر
ادامه...
مَرگ و میر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
normalità
نرمالیت، عادّی بودن
ادامه...
نُرمالِیَت، عادّی بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Normally
معمولاً، به طور معمول
ادامه...
معمولاً، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Morality
فضیلت، اخلاق
ادامه...
فَضیلَت، اَخلاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی