معنی Nearness - جستجوی لغت در جدول جو
Nearness
نزدیکی
ادامه...
نَزدیکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Neatness
ترتیب، آراستگی
ادامه...
تَرتِیب، آراستِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Realness
واقعیّت
ادامه...
واقِعیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Weariness
خستگی
ادامه...
خَستِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Weakness
ضعف
ادامه...
ضَعف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clearness
وضاحت، شفّافیت
ادامه...
وِضاحَت، شَفّافِیَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fearless
بدون ترس، بی باک
ادامه...
بِدونِ تَرس، بی باک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Meanness
بدبختی، پستی
ادامه...
بَدبَختی، پَستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harness
مهار کردن، مهار
ادامه...
مَهار کَردَن، مَهار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Newness
جدید بودن، تازگی
ادامه...
جَدید بودَن، تازِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nearest
نزدیک ترین
ادامه...
نَزدیک تَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی