معنی Insubordinately - جستجوی لغت در جدول جو
Insubordinately
به طور سرکشی، بی وقفه
ادامه...
بِه طُورِ سَرکِشی، بی وَقفِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Insubordinate
سرکش، نافرمانی
ادامه...
سَرکِش، نافَرمانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی